Skip to main content

به سلامتی داستان و تو و جاده و ته دنیا

دلم جاده می‌خواست، می‌خواد هنوز، و این خواستن و نرسیدن دردناک بود. دلم جاده می‌خواست، جاده‌ای که تو توش کنارم نشستی، راه می‌ری و با هیجان و حتا نگرانی از تصور دنیای پیش رو می‌گی ... گاهی می‌شه موند و…
Read More

علیرضا قربانی می‌خواند، من صدایت می‌زنم: همه تو

رویای شیرین اما دوری بود. تازه بیدار شده بودم و علیرضا قربانی داشت برایم آواز می‌خواند. صدایش در گوش‌هایم برای ساعت‌ها و شاید روزها می‌پیچید و تو لای همه‌ی درخت‌ها و میان مه غلیظ می‌خندیدی. انگار هنوز سفر پاریس و…
Read More

خدای من، کمکم کن از این عشق مرگ‌آور زنده بمانم

سهراب باور داشت که جای مردان سیاست باید درخت نشاند تا هوا تازه شود. تصویر گرافیتی از عکس و رخدادی واقعی با عنوانش «خدای من، کمکم کن از این عشق مرگ‌آور زنده بمانم» (بوسه‌ی برادری) (در برلین) هستش. رخداد زمانی…
Read More

آنارتیست باش: سرکشی از راه هنر

شماره‌ی ۲: آنارتیست (هنرمند یاغی) بی منطق و نیت هنر را خلق می‌کند. تصویر روی یک اتوبوس در بارسلونا. پیشنهاد می‌کنم ببینیدشون: «آنارتیست باش» راهی برای سرکشی از راه هنر است. یک پویش فراواقع‌گرا - سورئالیست - که از تصاویر…
Read More

فرای ابرها هم چیزی جز مرز نیست

سال‌های نوجوونی، پرواز فرای ابرها برای من شوق عجیبی داشت و اگه برادران رایت هواپیما رو اختراع نکرده بودن، این شوق من رو به ساختنش وا می‌داشت. اما هواپیما و چیزای دیگه، حسی که می‌خواستم رو نداشتند. یک یه روز…
Read More

بابک نوین | Babak Novin