Skip to main content
از داستان

مهتا: یک داستان از یک انقلاب خیالی

من فکر می‌کنم یکی از سخت‌ترین کارهای یک نویسنده فرار از داستان‌بافی‌هایش باشد. آن هم درست هنگامی که نباید هیچ داستانی ببافد. داستان مهتا در یکی از این هنگام‌ها رخ داد و آن را بافتم. داشتم خواب می‌دیدم و مهتا…
بابک نو | Babak Nov
مرداد ۱۹, ۱۳۹۶
از داستاننگارخانه

داستان «آنتن‌ها» یا «من چگونه نوشتن را آغاز کردم»

تاکنون نشده بود که بخواهم داستان نویسندگی خود را بنویسم. شاید چون همیشه موضوعات جذاب دیگری پیرامونم بوده‌اند و مرا وسوسه کرده‌اند که زودتر سراغ آنها بروم. هرچند کار من نویسنده جذاب کردن و خیال ساختن و جور دیگر دیدن…
بابک نو | Babak Nov
دی ۷, ۱۳۹۴
از داستان

پس از سال‌ها

کار نویسنده آفرینش است، وگرنه تنها می‌شود تاریخ‌نگاری که به دلخواه خود تاریخ را دگرگون می‌نویسد. پس از سال‌ها داستانی است که هنوز رخ نداده. داستانی است که روایت‌گرش، می‌داند که ۵ سال دیگر رخ می‌دهد. داستانی است که برای…
بابک نو | Babak Nov
آذر ۲۳, ۱۳۹۴
از داستان

گذرانِ باهار

گذرانِ باهار یک خودنگاری ساده که ربطی به زندگی شخصی من نداشت، اما بعضی از آشنایان، خودآگاه و ناخودآگاه، رخدادهای آن را بسیار به زندگی من و خودشان نسبت دادند و این بسیار دلسرد کننده بود. پس از آن بود…
بابک نو | Babak Nov
آذر ۲۳, ۱۳۹۴
از داستان

هنگامِ پایان

زن، بخش فراموش شده‌ی بیشتر اساطیر و نوشته‌های تاریخی جهان است. دست‌کم، تا جایی که من خوانده و شنیده و پژوهش کرده‌ام که این‌گونه بوده است. این دریافت من از اساطیر و تاریخ، و داستانی دیگر که آن روزها در…
بابک نو | Babak Nov
آذر ۲۳, ۱۳۹۴

بابک نوین | Babak Novin